محسن آزموده چند ایرانی را می‌شناسید كه تاریخ عمومی بریتانیا را بداند و بتواند آن را از ابتدا تا به امروز، مختصر و مفید توضیح بدهد؟ پرسش درباره تاریخ یك دوره خاص از این كشور مثلا عصر ویكتوریا نیست. اصلا تاریخ بریتانیا پیشكش؛ چند فارسی‌زبان هستند كه بتوانند خلاصه‌ای از تاریخ اروپا را به اختصار روایت كنند؟ بیایید تاریخ بریتانیا و اروپا را بی‌خیال شویم و از تاریخ خودمان بپرسیم. چند نفر ایرانی هستند كه بتوانند سلسله‌های سیاسی در تاریخ ایران از مادها تا به امروز را بدون پس و پیش و جا افتادگی نام ببرند؟ دو،سه هفته پیش در میان انبوه اخبار جنگ و مذاكرات، یك خبر كوتاه از نظرها دور ماند و جز از سوی برخی پژوهشگران و علاقه‌مندان، توجه دیگران را به خود جلب نكرد. راجر سیوری (Roger Mervyn Savory)، صفویه‌شناس برجسته بریتانیایی در سن 97 سالگی درگذشت. بعید است جز شماری از پژوهشگران و دانشجویان و علاقه‌مندان به تاریخ ایران، كسی نام او را شنیده باشد. او یكی از صدها ایران‌شناس اروپایی بود كه هم و غم خود را مصروف شناخت روشمند و دقیق تاریخ ایران، به ویژه دوره صفویه كرد. اهالی تاریخ در ایران او را بیشتر به مناسبت كتاب مشهورش «ایران عصر صفوی» می‌شناسند، كتابی كه در سال 1980 توسط انتشارات دانشگاه كمبریج منتشر شده و ترجمه كامبیز عزیزی از آن تاكنون بیش از 20 بار تجدید چاپ شده. این كتاب كه یك دوره عمومی تاریخ عصر صفویه است، همچنان یكی از اصلی‌ترین و رایج‌ترین منابع دانشجویان برای آشنایی با این دوره بسیار مهم و اثرگذار در تاریخ ایران است. در چند دهه اخیر البته صفویه‌شناسان برجسته‌ای هم در ایران و هم در سطح بین‌المللی پا به عرصه گذاشته‌اند، چهره‌ها و نام‌هایی چون رودی متی، اندرو نیومن، عباس امانت، منصور صفت گل، كالین میچل، سوسن بابایی و... قبلا هم پژوهشگران دانشمندی درباره این دوره كار كرده‌اند، مثل ولادیمیر مینورسكی، نصرالله فلسفی، محمد ابراهیم باستانی پاریزی، احسان اشراقی و... اما یك ویژگی مهم كار سیوری، روانی و مختصر و مفید بودن كار اوست. كتاب او درباره دوره صفویه، نمونه خوب یك اثر روشمند، موجز و دقیق است كه به راحتی می‌تواند از سوی همه علاقه‌مندان تاریخ مورد استفاده قرار بگیرد. سایر آثار عمدتا یا بیش از اندازه تخصصی و مفصل هستند یا آن دقت و روشمندی كار سیوری را ندارند. این سخن البته به معنای بی‌عیب و نقص بودن كار راجر سیوری نیست و چنان كه اهل فن می‌دانند، انتقادهای جدی فراوانی به كار او نوشته شده. سیوری غیر از این كتاب، ده‌ها مقاله و كتاب دیگر را هم نوشته و ویراستاری كرده. این استاد دانشگاه تورنتو همچنین كتاب مهم تاریخ عالم آرای عباسی اسكندر بیگ منشی را به انگلیسی ترجمه كرده است. حالا چند نفر را می‌شناسید كه معتقدند همه بدبختی‌ها زیر سر «اینگیلیسیا»ست و پشت هر مصیبت و بدبختی دست آنها را می‌بینند؟ این انبوه بی‌شمار، چقدر تاریخ و فرهنگ این كشور را می‌شناسند و برای آگاهی از آن چه كار كرده‌اند؟ ما چند محقق و پژوهشگر داریم كه آثاری روشمند، دانشگاهی و از نظر بین‌المللی معتبر و مورد ارجاع درباره تاریخ و فرهنگ «استعمار پیر» نوشته باشند؟ آثاری كه حتی بریتانیایی‌ها هم ناگزیر از مراجعه به آنها باشند؟ مگر نمی‌گوییم یكی از علل اصلی انحطاط ما، آنها بوده‌اند، پس چرا گامی در جهت شناخت این بدخواهان بر نمی‌داریم؟ اروپایی‌های استعمارگر خیلی بد بودند و اگر هنوز هم چنین رویكردها و كردارهایی در بعضی از آنها هست، مستوجب نقد و تقبیح است. آنها قرن‌ها سایر ممالك جهان از جمله آسیا را استثمار كردند و مورد ظلم و ستم قرار دادند. اما برای مقابله با استعمار و سویه‌های منفی شرق‌شناسی، باید كاری فراتر از شعار دادن و اتهام‌زنی كرد. ما هنوز برای مطالعه تاریخ خودمان هم ناگزیر از مراجعه به آثار پژوهشگران ارزنده‌ای چون راجر سیوری هستیم، شناخت تاریخ و فرهنگ كشورهای اروپایی پیشكش. تا زمانی كه آستین بالا نزنیم و همت به خرج ندهیم، این هیاهوها فایده‌ای ندارد و كماكان برای معرفت به پیشینه خودمان هم ناگزیر از مراجعه به تلاش‌های ارزشمند پژوهشگران سختكوشی چون ولادیمیر مینورسكی و راجر سیوری هستیم و باید به آنها ادای احترام كنیم.